::اسیری در اثیری::

سوت گم‌شده

:: سوتِ گم‌شده ::

 

اين روزها

نمي‌دانم چرا

تصوير پنجره‌ام مات شده است

باراني كه بي‌جهت

تند

مي‌بارد

چشمانِ من

يا عابري كه سوتش را نمي‌شنوم ديگر...

# نوشته شده در  یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۹ساعت ۳:۱۷ ب.ظ  توسط روان نویس  |